Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-02@07:56:30 GMT

بازار داغ خرافات در فضای مجازی

تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۴۹۱۴۲

بازار داغ خرافات در فضای مجازی

بخت‌گشا تضمینی، زبان‌بند، باطل‌السحر، طلسم، سرکتاب و ... واژه‌هایی که با عکس فنجان قهوه، چند تاس و ... به نمایش درمی‌آیند برای تبلیغات. دیگر خبری از خانه‌های نم‌گرفته و اتاقکی ته یک حیاط خوفناک که در کوچه‌پس‌کوچه‌های پایین شهر کز کرده بودند خبری نیست.

اتاقک‌هایی که بوی نم به خوردشان رفته بود و دورتادور شاهد آدم‌هایی بودند که ناامید از همه‌جا به آن پناه می‌آوردند برای گشایش کارشان.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مرد یا زنی کمرخمیده هم این پلان را تکمیل می‌کرد؛ مرد یا زنی اغلب پابه‌سن‌گذاشته که پشت میزی کوچک و چرک‌گرفته چهره شان را پشت کتاب‌هایی که گذر ایام زردی به خوردشان داده، قایم کرده بودند. تسبیح‌های بزرگ و عجیب‌وغریب روی دیوار‌ها و میز کار تاب می‌خوردند. البته پول‌های درشت و خوبی هم میان این کاسبی پررونق رد و بدل می‌شد. هرکسی که پایش به پشت میز خاک‌گرفته می‌رسید خواسته یا ناخواسته قصه زندگی‌اش را روی دایره می‌ریخت تا خطی، نوشته‌ای و ... چیزی برایش تجویز شود برای رهایی از مشکلی که گذرش را به اینجا انداخته بود. قصه زندگی‌هایی که بیشتر شبیه به درددل می‌مانند بی‌خبر از آن‌که بخش‌های جذابش کلیدواژه‌های خوبی بودند برای زنان و مردانی که ادعا داشتند در میان برگ‌های زرد قدیمی‌شان راهکاری برای آن دارند. البته کمی باکلاس‌تر‌ها هم بودند؛ آن‌هایی که گذشته، حال و روز اکنون و آینده‌تان را در فنجانی کوچک می‌خواندند و شما را از چشم‌زخمی که تهدیدتان می‌کرد برحذر می‌داشتند. البته ماهی‌های کف فنجان از پول‌هایی می‌گفتند که قرار بود زندگی‌تان را نونوار کنند. فنجان‌ها وظایف دیگری هم داشتند؛ گاهی باید رخت عروسی می‌دیدند برای جوان‌ترها، پول زیاد برای آدم‌های جاافتاده و تهدید یک زن یا مرد برای متاهل‌ها.

گاهی اوقات این ماجراجویی‌ها در میانه ورق‌هایی با عکس‌های عجیب‌وغریب دنبال می‌شد، ماجراجویی‌هایی که یک نتیجه بیشتر نداشتند؛ رونق کاسبی‌هایی که زیر پوست شهر حسابی اسم و رسم برای خود دست‌وپا کرده بودند. کاسبی‌هایی که برحسب شرایط و اجبار به‌روز شدن کوچ کرده‌اند به دنیای مجازی!

 سایت‌های اینترنتی فروش وسایل سحر و جادو طلسم‌نویسی، وردخوانی، سرکتاب بازکردن و ... از قدیم طرفداران خاص خودشان را داشته و هنوز هم دارد، هرچند با مدرن شدن جامعه این کاسبی‌ها هم مدرن شده‌اند تا بیشتر باب میل طرفداران‌شان باشند. ماشین‌های کف خیابان‌های شهر، برند‌های معروف را به خود می‌بینند، ساختمان‌ها نما‌های لاکچری برای خود انتخاب کرده‌اند، پاساژ‌ها و مراکز خرید و تفریحی هم به فراخور زمان رنگ‌ولعاب‌های دلفریب به خود گرفته‌اند، اما در این میانه همچنان بازار مکاره زیر پوست شهر فعال است؛ در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر یا در فضای مجازی. گویا این بازار مکاره هنوز جذابیت خاص خودش را برای شهروندان دارد و شهروندان مدرنی هستند که نشانی آن را جست‌وجو کنند. شهروندانی که روی مبل خانه خودشان لم می‌دهند و با یک کلیک، رمالی را به خدمت می‌گیرند برای گفتن از آینده‌شان. در کنار رمال‌های مجازی سایت‌های اینترنتی فروش وسایل سحر و جادو هم راه‌اندازی شده‌اند تا بازار مکاره حسابی رونق بگیرد. سایت‌هایی که از ناخن گرگ تا ناموس کفتار را برای طلسم‌کردن یا باطل السحر می‌فروشند به قیمت‌های گزاف. ابزاری که به ادعای رمال‌های مجازی مشکلات را حل کرده، باعث بهتر شدن روابط اجتماعی، آرامش، بهبود روابط زناشویی و حل اختلافات خانوادگی می‌شوند. 

بیشتربخوانید

رمالی و فالگیری چه مجازاتی دارد؟

 «رمالی» جرم است
آزار و اذیت زن جوان به بهانه انرژی‌درمانی، اغفال زن و شوهر جوان در فیسبوک، سرقت ۲۰ میلیون تومانی طلا با ترفند نوشتن نسخه خوشبختی، دام رمال اینترنتی در اینستاگرام و ...؛ تیتر‌های خبرسازی که هرازگاه بخشی از صفحه حوادث روزنامه‌ها را به خود اختصاص می‌دهند. رمالی، در دسته کلاهبرداری جای می‌گیرد. رمالی سنتی و مجازی فرقی ندارند، هردو جرم محسوب می‌شوند. درواقع هرکس فردی را با وعده واهی به موضوعی امیدوار کند یا از امری واهی بترساند و از این طریق از او پول یا امکانات خاصی دریافت کند مرتکب کلاهبرداری شده و مطابق قانون مجازات خواهد شد، اما مشکل اصلی اینجاست بسیاری از افرادی که سراغ رمالان می‌روند، حاضر به طرح شکایت نیستند. آن‌ها حتی بعد از رسیدن به این باور که فریب خورده‌اند یا به علت این‌که مبلغ ازدست‌داده را ناچیز می‌پندارند یا به این دلیل که تصور می‌کنند موضوع قابل پیگیری قضایی نیست از طرح شکایت خودداری می‌کنند و همین مسأله باعث می‌شود رمالان همچنان به کار خود ادامه دهند.

 طعمه‌هایی که شکار می‌شوند
تبلیغاتشان هم به مثابه کاروکاسبی‌شان تغییر پیدا کرده. گاهی از دوست و آشنا می‌خواهند که برای‌شان تبلیغ کنند، عده‌ای پرروتر از این حرف‌ها هستند و با ارسال پیامک کارشان را تبلیغ می‌کنند. رمال‌های امروزی‌تر سایت‌هایی را برای کسب‌وکارشان راه انداخته‌اند. گروهی هم پیج دارند و در اینستاگرام و استفاده از خدمات و قابلیت‌های فیسبوک برای طعمه‌های زودباورشان دام می‌گسترانند. تمام این شیادان از سادگی و زودباوری طعمه‌های خود نهایت بهره را می‌برند. به همین دلیل است که پلیس مکرر هشدار می‌دهد مردم فریب این ادعا‌های واهی را نخورند.

پیامد نا آگاهی
«نکته‌ای که در این زمینه باید در نظر داشته باشیم این است که این رفتار‌ها و نگرش‌ها در طول تاریخ در انسان وجود داشته و در گذشته‌های دور هم کارکردش بیشتر بوده، چون جامعه تفکر و آگاهی کمتری نسبت به واقعیت‌ها و معادلات اجتماعی داشت. می‌توان گفت این گرایش‌ها نوعی حیله معرفتی و شناخته‌شده برای فرار از وضعیت‌های ناشناخته به سمت گره‌گشایی و اطلاع از آینده بوده است.» به باور مجید ابهری، تحقیقات گویای این مسأله است که طبقات پایین و مرفه جامعه، بیشتر به رمال‌ها و دعانویسان مراجعه می‌کنند. به باور این آسیب‌شناس، افراد تحصیل‌نکرده و بی‌سواد نیز گرایش بیشتری به این پدیده نشان می‌دهند: «گرایش افراد به سحر، جادو، دعا، کف‌بینی و پیشگویی سرنوشت و ... پیشینه تاریخی دارد. وقتی در ذهن فرد، تقدیرگرایی حاکم شود و افراد خود را در شکل‌گیری فرآیند زندگی و فرآیند حرکتی آینده موثر ندانند، به این سمت گرایش پیدا می‌کنند.» ابهری ادامه می‌دهد: «واقعیت ماجرا این است که این افراد به‌دلیل عدم توفیق در غلبه بر موانع به‌دنبال یک عامل بیرونی هستند تا شکست‌شان را توجیه کنند؛ بنابراین برای رهایی از این شکست، تلاش می‌کنند از نظر روانی نیز متوسل به یک عامل بیرونی شوند. اعتقاد بیش از حد به عوامل مافوق‌طبیعی، در چرخه زندگی انسان تاثیرگذارند و می‌تواند مسبب گرایش به رمال‌ها و دعانویسان شود.»

منع: روزنامه جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: فالگیری فضای مجازی رمال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۴۹۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت

محمود اکرامی فر درباره برنامه «سرزمین شعر» که از شبکه چهارم سیما پخش شد، گفت: این برنامه شعر را به یک گفتمان عمومی و از یک گزاره محفلی به یک گزاره عمومی تبدیل کرد، به طوریکه شعر را در جامعه رواج داد و توانست دوباره به زندگی عمومی، گفتگو‌ها و ارتباطات کلامی مردم برگرداند.

وی افزود: موسی عصمتی یکی از شاعرانی بود که بخاطر جاذبه رسانه‌ای و شعر خوبش از او استفاده کردم و در گروه من قرار داشت. اشعار او را در صفحه مجازی ام منتشر کردم و بازخورد‌های زیادی از آن گرفتم.

این شاعر و داور برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» گفت: بیش از صد هزار نفر از این صفحه من بازدید کردند و شعر این شاعر حدود ۱۰ میلیون نفر بازدیدکننده داشت. خیلی‌ها برای ما نوشتند که با این شعر زندگی کردند و حتی به گریه افتادند. می‌توانم بگویم سرزمین شعر برنامه خوبی بود و می‌تواند بهتر هم شود.

برنامه «سرزمین شعر» در ادامه هجدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر از ۲۶ اسفند پارسال در قالب مسابقه شعر به روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و فرصتی شد برای شنیدن اشعار جشنواره و انتخاب شاعران برتر بود. در قسمت اول این برنامه غزلی از موسی عصمتی درباره پدر و کارگران معدنعلاوه بر اینکه حضار برنامه را تحت تاثیر قرار داد، با اقبال عمومی هم همراه شد.

(پدر)

پدرم را خدا بیامرزد، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سال‌های دراز عمرش را، کارگر بود، اهل معدن بود

از میان زغال‌ها در کوه، عصر‌ها رو سفید برمی‌گشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قله‌ای فروتن بود

پا به پای زغال‌ها می‌سوخت! سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد
کوره‌ای بود شعله‌ور در خود، کوره‌ای که همیشه روشن بود

بار‌هایی که نانش آجر شد، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش، یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود

از دل کوه‌های پابرجا، از درون مخوف تونل‌ها
هفت خوان را گذشت و نان آورد، پدرم که خودش تهمتن بود

پدرم مثل واگنی خسته، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود

مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آواز‌های کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد، کارگر بود، اهل معدن بود

منبع: صداوسیما

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

دیگر خبرها

  • صبا آذرپیک به ۲ سال حبس قطعی و ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شد
  • تصاویر سوءاستفاده از دختربچه برای تبلیغ آرایشگاه
  • پیشنهاد بی‌سابقه و عجیب در فضای مجازی برای مهاجران افغان در ایران! | تصویر
  • حمله عنابستانی به رشیدی کوچی
  • ببینید/شادی جالب یک جفت لک‌لک‌ بعد از اولین تخم‌گذاری
  • (ویدیو) احضار برخی چهره‌های فضای مجازی
  • حکمرانی رسانه را جدی بگیریم
  • ترانه کودکان که ترند شد: ببعی چقدر باهوشی!
  • شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
  • انفصال از خدمت شهردار گلستان صحت ندارد